حدود ساعت 23 (11 شب) معاون اول رئیس جمهور اعلام کرد که ارز فقط با قیمت 4200 تومان و به هر متقاضی که خواهان ارز باشد، عرضه میشود. اما همین جمله فردا صبح و پس از باز شدن بازار تصحیح شد. ارز 4200 تومانی فقط به متقاضیان قانونی پرداخت خواهد شد. متقاضیان قانونی مسافران و دانشجویان و افرادی که بتوانند ثابت کنند که دلار را برای هزینههای خروج از کشور میخواهند. اما با همین شرایط نیز، همچنان ارز 4200 تومانی برای هیچ متقاضی وجود نداشت.
روز هنوز به نیمه نرسیده اما تقاضا برای خرید دلار به اوج رسیده. صرافیهای خیابان فردوسی یا بسته هستند یا روی تابلو قیمت ارزشان جلوی «دلار» خالی است. آنهایی هم که بسته نیستند برگه «خرید و فروش ارز نداریم» را پشت شیشه خود چسباندهاند.
با این همه هنوز مشتریها پشت در برخی از صرافیها صف کشیدهاند، به انتظار. یکی از صرافیهایی که خرید و فروش ارز دارند میپرسیم: دلار چند؟
– دلار نداریم
– نمیفروشید یا ندارید؟
– دلار نداریم، هنوز هم قیمت نیامده!
ساعت داخل مغازه 11 و 40 دقیقه صبح را نشان میدهد. به طور سنتی بازار از ساعت 11 به بعد کار میکند و به اصطلاح قیمت میآید. اما هیچ صرافی بانکی یا غیر بانکی اقدام به فروش دلار نمیکند. بیشتر صرافیها قیمت دیگر ارزها را نیز خیلی واضح و مشخص اعلام نمیکنند. برخی از صرافیها قیمت جدید برای یورو و پوند را روی تابلو دارند. هرچند که برخی از آنها اعلام میکنند که قیمت دلار پایه است، وقتی اسکناس دلار با نرخ جدید 4200 تومان عرضه نشده اعلام قیمت برای پوند یا یورو چندان علمی یا عقلانی نیست. اما یور 7200 تومانی و پوند 8400 تومانی همچنان روی تابلوها هست. لیر ترکیه هم بین 1480 تا 1500 تومان تغییر میکند اما دیگر قیمت لیر 1300 تومانی یا پایینتر را نمیتوان روی تابلوها دید.
صف همچنان جلوی صرافیها وجود دارد. نیروهای نظامی و انتظامی بدون آنکه به ازدحام مردم توجه کنند از بین مردم تردد میکنند اما اجازه نمیدهند که مردم از پیادهروها به کنار خیابانها بروند یا در حاشیه خیابان توقف کنند.
بعد از منوچهری وقتی که به دیوار سفارتها میرسی، مردم ایستادهاند و بوی فلافل و کباب ترکی بیشتر پخش شده. وقتی از جلوی جوانک جین پوش رد میشویم داخل جیبهایش را میگردد و بیهدف میگوید: دلار… یورو… لیر…..
– دلار چند؟
– تا هزار دلار بخواهی 6100 تومان، اگر بیشتر از هزار دلار بخواهی تا 5800 تومان هم میتوانم برایت جور کنم!
– لیر نداری؟
– لیر 1490 دارم.
……
مکالمه مرد جوان همچنان ادامه دارد و حالا پیادهروها از ازدحام مردم قفل شده. جلوی ویترین چرم فروشیها و مغازههای دیگر خیابان فردوسی شلوغ است اما داخل مغازهها کمتر مشتری دیده میشود.
قیمت تمام سکه روی تابلوی صرافی و سکه فروشیها از دو میلیون تا یک میلیون و 800 هزار تومان قیمت دارد اما بیشتر صرافیها سکههای پلمپ شده را نمیخرند. یکی از صرافیها روی تابلوی دیجیتال مغازه قیمت ربع سکه 600 هزار تومان درج کرده است. از متصدی پشت باجه میپرسم خرید و فروش یورو دارید؟
با بیحالی گوشی تلفن را از جلوی دهانش کج میکند و میگوید: قیمت دقیق ندارم، بخری هم ضرر میکنی چون پایینتر از هفت هزار تومان نمیفروشم و بعید است که کمتر از این قیمت هم پیدا کنی…
روز از نیمه گذشته و همچنان ارزی خرید و فروش نمیشود اما به تعداد متقاضیان ارز پشت درهای صرافی اضافه میشود. یکی از صرافیهای اول خیابان منوچهری در حال نصب یک تکه کاغذ پشت شیشه مغازه است. «ارز فقط با پاسپورت و ویزا + بلیت سفر + برگه پرداخت خروجی» اینطوری هم خودش را راحت کرده هم بقیه را راهنمایی کرده. خانمی که با عجله همه را کنار میزند خودش را به آقای میانسال جلوی در میرساند و میپرسد: همه اینها را دارم میتوانید هزار دلار به من بدهید.
مرد به زن و آدمهایی که پشت سرش ایستادهاند نگاه میکند و میکند: هر وقت از بانک نرخ اعلام کنند و دلار امروز را بگیریم، حتما! بدون اینکه منتظر جوابی بماند در را میبندد و میرود.
جوانی زن را کنار میزند و خودش را از لای جمعیت داخل میکشد. ساندویچ فلافل را دست جوان روبروییاش میدهد…. بیا فکر کنم تا بعدازظهر اینجا هستیم.
– دلار که نیومده
– حالا صبر میکنیم فعلا بیا فلافل بخور، فلافل که هست، بالاخره دلار هم میاد!/